بدیهه سرایی




غم مخور این تیره ماه سوز و سرما ، بگذرد
هر چه پیش آید ز گردون بر سرِ ما بگذرد

روزگار تلخ گر شیرین نکرد کام همه
بر زمین افتاده و بنشسته بالا ، بگذرد

گر مهیا گشت یا نه توشه بر خان همه
روزگارِ مجلس مسکین و دارا ، بگذرد

رنجِ بار زندگی گر خم نموده قامتی
از ضمیر و خاطر نادان و دانا ، بگذرد

زیب باطن را نما پاینده ظاهر رفتنیست
بی توقف این زمان بر زشت و زیبا ، بگذرد

گو تو دل آسوده کن دنیای امروز هر چه هست
بر من و تو ، یا شما و ما و آنها ، بگذرد . ۹۸/۱۰/۷
فتانه - ر
 


یک قدم رنجه نما در باغ رنگارنگ من
خود بخوان زین نقش ها آموزه از ارژنگ من

راه در دنیای یکرنگی اگر جویی همی
همنوا و همقدم شو با من و آهنگ من

قامت ما را ردای حیله و تزویر نیست
رنگ را گر وانهی وانگه شوی همرنگ من

قلب ما را عاری از اهواء دنیایی ببین
من عقابم ، دل بود صید و اسیر چنگ من

گر گره از مشکل احباب و یاران وا شود
آورد شادی به رخسار و برد آژنگ من

دوستان را دوست ، دشمن را به الفت آورم
این بود آئین و هم رسم من و فرهنگ من

زندگانی کرده این آویزه را در گوش من
همنشینی با بدان عیب من است و ننگ من

در میان خیل خوبان گرچه ما را جای نیست
رنگ از سیلی گرفته گونه ی گلرنگ من.

فتانه - رمضانی ۹۶.۱۱.۱۰

 
 

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

هلیوم دانش تجربی طراحي سايت تهران و شهرستان اراک کاملا حرفه اي هرچی بخوای brucejrmo2ek Diary فعاليت هاي فرهنگي مدرسه قدس سوله سازی جلال در تهران شخصی1 رايا موويز Brenda